سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با کسى که روزى روى بدو آورده شریک شوید که او توانگرى را سزاوارتر است و روى آوردن بخت بر وى شایسته‏تر . [نهج البلاغه]

منطقه و بیداری اسلامی

 
 
تفرقه با نام ملیت و گروه گرایی(پنج شنبه 92 فروردین 1 ساعت 5:26 عصر )

متاسفانه کسانی در داخل دولت برای به دست آوردن رای مردم در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو با مطرح کردن جملات و کلمات مسخره ای همچون مکتب ایرانی میخواهند اسلام و ایران را مقابل هم قرار بدهند، همچنین تصمیم گرفته اند ملتهای مسلمان دیگر کشورها را از الگوگیری و الهام ‌پذیری از انقلاب اسلامی باز دارند، و به انقلاب اسلامی ایران جنبهملی گرایانه بدهند، همچنین به راه امام خمینی (ره) هم جنبه ای ناسیونالیستی بدهند، کلماتی همچون ملت اسرائیل و یا مکتب ایرانی، زنده باد بهار و امثالهم که مثل آیات شیطان تابوت عقده هاست، و تنها باعث تباه شدن وحدت امت اسلام می شود در واقع این کلمات استخوان تراشیده ای برای سگ های رسانه های غربی صهیونیستی است که آنها را شادمان می کند،آنان این نقشه را در پیش گرفته‌اند تا با دم زدن از امام، و با ادعای خطامام، تیشه به ریشه اندیشه امام بزنند، و راه امام را که در منطقه و جهان الگو شده، بی رهرو سازند.

ای کاش آقای احمدی نژاد می فهمید که گاهی وقت ها خوردن یک خرمای غصبی عمری عبادت و بندگی یک انسان را به باد می دهد، و کاش کمتر افکار آزار دهنده این آقا را توجیه می کرد، آقایرئیس جمهور باید تکلیف خود را با این عنصر و تفکر انحرافی که از جایگاهرسمی در نظام،  و درون دولت صریحا علیه قانون اساسی و اسلام و ایران موضع گیری می کند روشن کند.

ایران با اسلام هویت خود را پیدا کرد، ومتقابلا اسلام خدمتی بزرگ به ایران کرد، اولین و مهم ترین نتیجه گفتن کلماتی مغلطه داری همچون مکتب ایرانی ایجاد تفرقه بین امت اسلامی مسلمانان است، که جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان به شدت روی وحدت امت اسلام تاکید دارد، این سخنان انحرافی، خوراکی برای دشمنان اسلام، شرک آلود و خیانت به ایرانو اسلام است.

امام (ره) فرمودند ملی گرایی خلاف اسلام و خلاف دستور خداست و برخلاف قرآن مجید است، وطن دوستی در متن اسلام است، هیچ گاه وطن دوستی با اسلام در تعارض نیست، این همان ملی گرایی شرک آلود است، به گفته امام راحل توجه کنید: ناسیونالیسم چه از     نوع عربی باشد و چه ایرانی نتیجه ای جز از بین بردن وحدت در کشورهای     اسلامی ندارد، همین ملی گرایی اساس تفرقه و بدبختی مسلمانان بوده و هست، اینهایی که به     اسم ملیت و گروه گرایی و ملی گرایی بین مسلمین تفرقه می اندازند، اینها     لشگرهای شیطان و مخالفین با اسلام و قرآن کریم     هستند - کلمات قصار امام خمینی،ص29.

اینان بی شرمانه مکتب ایران را به جای مکتب اسلام معرفی می کنند، ایده این آقایان نظریه پرداز شاید تا حدودی فقط برای تحریک احساسات ملی گرایانه و ناسیونالیستی عده ای مفید باشد، و چند هزار رای شاید هم ده صد هزار رای را بتوانند از همان ها بگیرند، ولی باید بدانند شنیدن سخنانی مثل ملت و یا مردم اسرائیل و یا مکتب ایرانی برای هر شیعه ای که هزار و چهار صد سال همه جور فریب و نیرنگ کینه توزانه دشمنان اسلام و اهل بیت پیامبر خدا را دیده و شنیده است خیلی ناراحت کننده و آزار دهنده است، این نظریه پردازان خود مدرک گرفته ، افکار و سخنان شان یاوه گویی است، در واقع اینها باید سخنی بگویند که عوام بفهمند و خواص درک کنند ولی سخنان توهم انگیز آنها را نه عوام میفهمند و خواص هم این سخنان بی مایه را منافقانه و مغلطه انداز و مغرضانه می دانند که فقط برای تحریک احساسات ملی گرایانه عده ای خاص انجام گرفته تا بتوانند در انتخابات تاثیر گذار باشند ولی باید بدانند که مانند انتخابات مجلس این دفعه هم شکست میخورند چرا که دستشان پیش رای دهندگان رو شده است. 

آقای مشایی شما در حالی از مقام خود در دولت دهم سو استفاده کرده و تفرقه ای به امت اسلام وارد کرده اید که بسی ناجوانمردانه است آقای مشایی به ما بگوئید چرا شما کاسه از آش داغ تر شده اید و به نمایندگی از ملت و مردمی موهوم سخن میگوید آن هم برای اینکه بتوانید ایده ملی گرایانه مکتب ایرانی خودتان را به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدفتان توجیه کنید شما که علنا با سخن خداوند در قرآن کریم به مبارزه برخاسته اید چه ایده ای پسندیده ای برای مردم مسلمان و ولائی ایران میتوانید داشته باشید که برای ملت آرمانگرا و مسلمان و عزتمند ایران اسلامی الگو باشد.

شما از ملتی موهوم سخن می گوید که به نوعی حرف شما در جهت مخالف گفته خداوند در قران می باشد مگر استغفرالله خداوند اینقدر خسیس است که به قومی تحت ستم در دو هزار و پانصد سال قبل به آنها پیامبر اولاالعزم بدهد کتاب آسمانی بدهد و آنها را از زیر ظلم و ستم فرعونیان نجات بدهد ولی تکه زمینی برای اسکان دائمی در مکانی خاص به آنها ندهد و دو هزار و پانصد سال است که اینها به نوعی و به خواست و اراده الهی همیشه آواره بوده اند و شصت سال است که فلسطین مظلوم را اشغال کرده و قلب داغدیده همه مسلمانان را به درد آورده اند حتی پیامبرشان هم آنها را نفرین کرده است تبریک به شما آقای مشایی که سخنگوی قومی شده اید که خداوند آنها را آواره و پیامبرشان هم آنها را نفرین کرده است یعنی آقای مشایی وقتی شما برای ملت یا مردم اسرائیل حقی قائل می شوید یعنی آنها را قبول می کنید ولی دولتی که بر آنها حکومت می کند را دارای صلاحیت نمی دانید ؟ آخر دروغ و دغل چقدر و تا کجا؟ باید بدانید این باورهای کور خجالت های ابدی را برایتان به ارمغان خواهد آورد.

اگر شما علنا اعلام میکند: بنده به حرف‌هایم افتخار می کنم و برای هزارمین بار اعلام می‌کنم با همه     مردم دنیا دوستیم، حتی مردم آمریکا و اسرائیل، باید به شما آقای نظریه پرداز گفت که اتفاقا و پس از شصت سال از حیات منحوس این رژیم، همان مردم آواره و بی هویت نظامی در اسرائیل، در انتخابات اخیر پارلمان خود بدترین و قصاب ترین و تندروترین احزاب را به حکومت برگزیدند.

تا جایی که در بسیاری از مناطق و شهرهایی که اعراب فلسطینین در آن زندگی می کردند حزب اسرائیل بیتنا به رهبری لیبرمان که وعده داده بود در صورت انتخاب شدن در پارلمان همه اعراب فلسطینی را از شهرهای اراضی 48 اخراج خواهد کرد ، بالاترین رای را کسب نمود

همین مردم اسرائیل در جنگ 22 روزه علیه غزه خواستار ادامه جنگ و نابودی کامل حماس و قتل و کشتار تا آخرین کودک غزه شده بودند ودر نظر سنجی ها بیش از 90% مردم خواهان ادامه جنگ علیه نوار غزه بودند

تاریخ گواهی می دهد ساکنان اسرائیل از نقاط دیگر جهان به سرزمین  فلسطین آمده اند و در یک فرایند غیر متعارف، کشوری به نام اسرائیل را شکلداده اند، تردیدی نیست که بازگشت سرزمین های اشغالی به صاحبان اصلی اش اولین حقی است که باید از آن سخن گفت.

شما آقای مشایی خودتان به خوبی می دانید که گفتن کلمه مردم اسرائیل دهن کجی به ملت فلسطین است کسانی که صاحبان اصلی فلسطین هستند بیرون رانده شدند و عده ای نظامی و غیر نظامی را یا دانسته یا ندانسته به آنجا برده اند حالا قبل از اینکه صحبت از حق ساکنان اصلی بکنید صحبت از حقی که چند ده سال مهاجرین غیر قانونی و به صورت غصب زمین در آنجا زندگی کرده اند می کنید؟ در جایی مثلسرزمین‌های اشغالی بین ملت و مردم فرق زیادی است و این توهمات نه تنها خیانت به اسلام بلکهخیانت به ایران هم می باشد این توهمات نشانه ذهن بیمار گونه ای است که عنصر ناسیونالیستی در آن موج می زند و به هیچ عنوان ولی زمان خودشان را درک نکرده اند اینان حتی با گفتن راه امام (ره) می خواهید تیشه به آرمان ها و راه امام بزنید.

چطور وقتی که آقای احمدی نژاد با خاخام های یهود در نیویورک دیدار کردند مگر نبودید که همان خاخام ها رژیم صهیونیستی کشور و مردم و ملتی به نام اسرائیل را قبول ندارند و به شدت معتقدند و خودشان در دیدار آقای احمدی نژاد بارها گفته اند ما یهودیان نباید در یک مکان جمع شویم به خاطر گناهانمان و شکستن حرمت روز شنبه تا ابد باید در دنیا پراکنده باشیم چرا که اگر در یک جا جمع شویم فساد میکنیم همچنین معتقدند که خداوند آنها را آواره کرده است و باید تا آخر دنیا در یک مکان جمع نشوند و به شدت تمام از رژیم صهیونیستی و جنایت هایشان برائت جسته اند حالا توضیح دهید چرا شما کاسه داغ تر از آش شده اید ؟.

اینک همه فهمیده اند کلماتی همچون مکتب ایرانی و ملت اسرائیل از نیات پلید و جاهلانه و مغرضانه افراد و گروههایی سرچشمه می گیرد که میخواهند، در انتخابات ریاست جمهوری با چراغ خاموش حرکت کرده و در نظر دارند، این فتنه خودشان را به بار بنشانند، و این فتنه چیزی نیست جز دزدیدن رای مردم با هر وسیله ممکن، هم اینک آنچهمایه نگرانی صاحب نظران و بسیاری از مردم کوچه و بازارشده، موضع رییس جمهور احمدی نژاد و سکوت ایشان در برابر نبوغ نشناخته آقایمشایی است، که با موازین اسلام و خط امام تضاد زیادی دارد، امروزجریان‌های مرموزی همه نیروی خود را به کار گرفته ‌اند تا ملت ایران ومسئولان نظام جمهوری اسلامی را از راه و خط و آرمانهای مقام معظمرهبری که همان راه و خط اصیل امام (ره) است جدا سازند.

کلمه مکتب ایرانی تحریک کننده و تفرقه افکنانه است و ابدا نمیتواند در خدمت مسلمین باشد، چرا که مکتب ایرانی و یا هویت ایرانی بودن باعث حس نالسیونیست پروری در امت اسلامی میشود، ملت های منطقه که ایران را به عنوان الگویی مورد نیاز خود برگزیده اند، به خصوص در محور مقاومت که ایران را رهبر معنوی خود قرار داده اند چگونه میتوانند این جملات مسخره را بشنوند و سکوت کنند، چون ایران همیشه برای اتحاد و برادری مسلمانان قدم برداشته، و با توجه به اینکه اعراب حس ناسیونالیستی عربی قوی هم دارند گفتن این کلمات چیزی جز تفرقه برای امت اسلام دربر ندارد.

این کلمات فقط برای مصرف داخلی است، تا با برانگیختن احساسات ملی گرایانه ایرانیان بتوانند رای آنها را به خصوص نسل جوان را به دست بیاورند و علنا به سیاست های راهبردی نظام صدمه می زنند، چرا که برای آنها فقط رسیدن به قدرت و حفظ منافع شان اهمیت دارد، نه آرمانهای یک ملت و شهدا و امام و رهبری و اینک با در دست داشتن دولت به شدت برای نامزد خودشان برای ریاست جمهوری از بیت المال مایه می گذارند، و در این بین سکوت و رضایت و حمایت احمدی نژاد از این شخص به شدت آزار دهنده است و باید فکری به حال این جریانات به شدت مشکوک در نهاد ریاست جمهوری بشود.

آقای مشایی شما گفته اید: اگر ایرانیاننبودند اسلام در میان خروارها توهم ناشی از ناسیونالیسم عربی مدفونبود؟ پس به ما بگوید اگر اسلام نبود ایران در کدام توهم مدفون می شد؟ و آیا اصلا مدفون می شد؟ این کلمات شما به خودی خود کافیست که تمام اقدامات و نیات شما را برای آمدن در انتخابات ریاست جمهوری روشن کند، شما مثلا میخواهید الگویی چه چیزی برای مردم ایران باشید شما همچون افرادی مانند ابو موسی اشعری نمای قرن بیست ویکم برای اینکه بتوانید رقیب خودتان را شکست بدهید و رای و شعارهای مردم را ناجوانمردانه بگیرید، میخواهید رای های افراد احساساتی و پاک جوانان ایرانی را با برانگیختن حس ناسیونالیستی آنها و احساسات ملی گرایانه آنها به نام مکتب ایرانی بگیرید،حتی درصدد هستید روحیه پاک مردم ایران را که با اسلام ناب محمدی و اهل بیت درآمیخته و با قرآن خدا و عترت پیامبر عجین شده و تشیع اسلام ناب محمدی را بوجود آورده را از بین ببرید، و یا بین آن فاصله بیندازید.

ابو موسی اشعری منفور هم در جنگ صفین یکی از شعارهایش در مقابل حضرت علی (ع) و یارانش این بود که به اطرافیان خود می گفت ما از نژاد برتر عرب هستیم و از قوم عجم هم برتر هستیم و اینکه علی ما را با عجم برابر کرده است و یکسان مواجب می دهد او میگفت این کار علی (ع) درست نیست و به این طریق افرادی را که ناسیونالیسم عربی قوی داشتند را از راه راست خارج می کرد.

جمهوری اسلامی ایران اگر اسلام رو نمیداشت حتی خرمشهر را هم نمیتوانست پس بگیرد اگربا کلمات و ایده های مسخره ای همچون مکتب ایرانی رزمندگان ایرانی در بچه ها و مردم قهرمان ایران در جبهه ها و پشت جبهه ها میخواستند به عشق مکتب ایرانی سرزمین و وطن شان را از متجاوزی که شرق و غرب عالم را پشتیبان خود داشت پس بگیرند باید همچون بنی صدر که به نوعی پدر معنوی شما ملی گرایان می باشد مکتب ایرانی شما باید به صدام زمین میداد و زمان می خرید.

اگر روحانیت مبارز نبود از جنس شما ملی گراها که اقسام گوناگونی هم دارید، اگر می توانستیداسلام را از ایران بگیرید لحظه ای درنگ نمی کردید، و تجزیه کشور که از آمال دیرینه آمریکا و انگلیساست تا حالا بارها و به آسانی برای آنها صورت می گرفت، اگر این اسلامی که روحانیت معرف وشناساننده آن هستند، نبود و امام (ره) در راس آنها نبود، در همان اول انقلابو پیروزی آن، جنگ عراق علیه ایران به تجزیه ایران منجر می شد، این توهمات مخرب گونه شما نه تنها خیانت به اسلام بلکهخیانت به ایران است، به راستی همه مردم مسلمان ایران از تاریخ و فرهنگ و رسوم ایران و نیاکان خود مطلع می باشند، واین اسلام عزیز است که اقوام و نژاد های گوناگون ایران را به هم گره زده و به صورت پیکره ای مهم از امت واحده اسلامی درآورده است این به خاطر اسلام است که هم اینک تمام قدرت و امنیت کنونی ایران به خاطر اسلامی بودن آن است.

شما هیچگونه صلاحیتی در موردنظر دادن در مورد اینگونه موارد را ندارید علاقه ی شما همیشه طرح سخنانساختار شکنانه و غیر کارشناسی بوده و هست و چه چیزی باعث شد که شما در یکجایگاه اجرایی خود را شایسته ی نظریه پردازی ببینند جای سوال دارد بی شک طرفداریهای دکتر احمدی نژاد بزرگترین پشتوانه ی شما است چون خود را مفسر اندیشه هایملی گرایانه شما کرده است هر چند رئیس جمهورطوری دیگر سخنان شما را برای مردم تفسیر می کنند ولی برداشت اکثر قریب به اتفاق کسانی که سخنان شما را شنیده و می شنونداین است که عنصری ملی گرا هستید و حس ناسیونالیستی شما به صورت قوی در سخنان تان شما موج می زند و اینکه شمادر نظر دارید بین مردم ایران و اسلام دیواری خیالی بکشید تا به نوعی دیگری را در برابر دیگری قرار بدهید در حالی که ایران و اسلام جدا نشدنی و لازم و ملزوم همدیگرند چه کسی به شما در این مملکت همچین قدرتی داده است که علنا اعلام می کنید دوران اسلام خواهی به اتمام رسیده است و باید تبلیغات اسلام را کنار بگذاریم و شروع به تبلیغ فلانی بکنیم و او را جایگزین اسلام کنیم.

آقای مشایی برای ما توضیح بدهید از عدالت ایرانی خودتان، وقتی که شما ایران را به اسلام برتری می دهید پس حضرت علی (ع) وقتی به حکومت رسید از بهترین قبیله قریش بود هم نسبش به رسالت و امامت و پیامبران می رسید و به راحتی میتوانست با مکتبی به نام مکتب عربی عرب را به اسلام برتری بدهد و چرا این کار را نکرد؟ چطور می توانید از حکومت عدالت گونه حضرت علی (ع) نام ببرید و آن را الگو بدانید و این قدر دروغ و دغل بگوئید؟ با گفتن مکتب ایرانی و و یا مردم اسرائیل و اگر ایران نبود عدالت نبود تمدن نبود و زنده با بهار و غیره .... پس در نظر شما آقای مشایی حضرت علی بعد از به قدرت رسیدن باید مکتب عربی یا عراقی و حجازی از نوع ملی گرایانه عربی درست میکرد و با مصلحت گرایی و ملی گرایی معاویه را در پست خود ابقا میکرد و به کسانی چون طلحه و زبیر اماراتی میداد و بعد از خودش هم پسرانش را که به خلافت نزدیک تر و به حق تر هم بودند که به گفته رسول خدا (ص) خلافت هم حق آنها بود به حق خود می رسیدند معاویه که نه سر جنگ که حتی جرات جنگ با علی (ع) را نداشت فقط میخواست که در پست خود در شام ابقا شود و علی را هم خلیفه بنامد و علی به مخالفانش یک پست میداد و خلافت بعد از علی هم به پسرانش می رسید و در نظر مردم هم خلافت به حق به پسران پیامبر می رسید پس در نظر شما آیا این عدالت نبوده است؟.

آقای مشایی توضیح دهید فرق عدالت ایرانی و عدالت علی و مکتب ایرانی و مکتب عربی و غیره در کجاست؟ چرا حضرت علی به خاطر هدفش مبارزه کرد؟ چرا حقی را فدای مصلحتی نکرد؟ و شما که مکتب ایرانی را تبلیغ میکنید، نمی توانید دارای ایده ای الهی و مردمی و خدا پسندانه داشته باشید، شما نمی توانید مانند بچه های جبهه و جنگ باشید، شما نمی توانید شیعه ای واقعی باشید، شما با این افکار نمی توانید انقلابی باشید، همچنین افکار شما ذره ای به مانند افکار بچه های انقلابی نیست شما نمی توانید حتی حزب اللهی باشید، بچه ها در جبهه ها حماسه ها را که خلق میکردند، و در جبهه ها و شب های حمله از بسیج و ارتش و سپاه و نیروهای مردمی، که با شجاعتشان تمام دنیا را به شگفتی و می داشتند همچنین روحیات شهادت طلبانه بچه ها در جبهه ها که شهادت را به یکدیگر تعارف میکردند، در گفتن کلمات مسخره ای همچون زنده باد بهار، مکتب ایران ، مردم اسرائیل و یا عدالت ایرانی و این مزخرفات نبود بچه ها با عشق به امام حسین به عشق خالص با امام زمان با عشق به خمینی بزرگ رهبری و عشق به اسلام و ایمان واقعی به ولایت فقیه و کلمه الله و اکبر بود که افتخار می آفریدند و خط شکن بودند. 

اگر بچه ها در جبهه و در شبهای حمله همین کلمه الله و اکبر را نداشتند، به جرات می شود گفت شاید سرنوشت جنگ تغییر میکرد، با گفتن صدای بلند الله اکبر بچه ها بود که بعثی ها با شنیدن این صدا حتی بدون اسلحه خط اولشان را ترک میکردند، و بدون درگیری و با شنیدن صدای به قول خودشان رعب انگیز الله و اکبر به طرف خط دوم و سوم فرار میکردند، هنوز سی تا چهل متر مانده به خط اول عراقی ها، فریاد الله اکبر بچه ها بود که دشمن را وحشت زده می کرد و با گفتن الله و اکبر بچه ها دم به دم روحیه میگرفتند مثل نفس کشیدنشان برایشان واجب می شد و فقط خدا را در نظر داشتند و کلماتی همچون یا زهرا یا ابوالفضل یا امام غریب یا حسین و صلوات هم که پشت سر هم میفرستادند پشتوانه ایده بچه ها بود نه مکتب های متحجرانه شما نظریه پردازان خام و جاهل و تا جایی که خود اسرا بعدا میگفتند و اقرار می کردند که ما بعد از شنیدن صدای الله و اکبر ایرانی ها از ترس قالب تهی میکردیم فقط یا دراز میکشیدیم که زودتر تسلیم بشیم و بعضی ها که پشت سر ما بودند فرار میکردند.

عناصری که از مکتب ایرانی و مردم اسرائیل سخن می گویند، هیچوقت به اطلاعت دلخوش نیستند نه در مقام ربوبیت و نه برای ولایت، همه آنها فقط به دست پرو خالی فکر میکنند، ولی آنها باید بدانند که بچه ها در جبهه ها به اطاعت دلخوش بودند، بچه ها به دست پر و خالی فکر نمیکردند، برعکس آرمان مسخره آقای مشایی که نامش را مکتب ایرانی گذاشته است، در جبهه ها و شب های حمله بچه ها از مکتب ایرانی و کلماتی مسخره ای همچون زنده باد بهار و مکتب ایرانی و غیره نام نمی بردند، بچه ها در جبهه و در حمله ها به عشق امام حسین یا زهرا روح الله و همچین کلماتی با خدا راز و نیاز میکردند و به قلب دشمن هجوم می بردند.

اسلام و ایران لازم و ملزوم همدیگر بوده و هستند، و این اسلام و قرآن است که از همان اول وظیفه اش پرچم داری و جلودار ایرانیان و ملت های دیگر بوده است، اسلام به انسانها و طبعا ایرانیان راه درست زندگی کردن در قرآن و آداب و رسوم را به ایرانیان و به همه قوم های دیگر میدهد، و همه دولت ها قوم ها و گروهها وابسته به احکامات اسلام هستند، اسلام که فقط برای ما ایرانیان نیامده که ما آن را بخواهیم کنار بگذاریم، و بگوییم من بعد تبلیغات اسلام را کنار بگذاریم، و مکتب ایرانی را تبلیغ کنیم باید به این ذهن بیمارگونه این اقا قبولاند، هر عنصری که  دم از ناسیونالیسم می زند سرسوزنی به ولایت و روحانیت اعتقاد ندارد و فقط تشنه قدرت است.

وقتی میگویند ایران یعنی عدالت، خداپرستی،‌ آزادی و راه نجات پس معنی اسلام در این وسط چیست؟ آیا خدا پرستی در مکتب ایرانی بوده،و در اسلام نبوده؟ اگر مکتب ایران عدالت است پس حکومت پنج ساله حضرت علی از چه نوع عدالتی است، اسلام برای ملیت خاصی در نظر گرفته نشده است، و ترک و فارس، عرب و عجم ندارد، اسلام متعلق بههمه است، و نژاد و رنگ و مکاتب های قبیله ای و زبان و تمدن در این نظام مقدس اسلامی ارزش خاصی ندارد، قرآن کتاب ما مسلمانان است،حضرت محمد (ص) پیامبر ماست و خدایمان یکی و قبله مان هم یکی است و کسانی که تبلیغاتی از سخنان ملی گرایی و مکتب ایرانی میکنند افکارشان پوچ است آیا اقای احمدی نژاد به این جریانات فکر نمیکند که اگر فرداهایی از کشورهای منطقه به تقلید از این سخنان مسخره آقای مشایی در جوابشان سخنانی همچون مکتب مصری و مکتب عراقی یا لبنانی و یا مکتب عربستانی سخن به میان بیاید غیر از اختلاف بین امت اسلام چه سودی برای مسلمانان خواهد داشت افتخار ایران به اسلام است این جمهوری اسلامی ایران است که وقتی کلمهاسلام پشت آن می آید لرزه بر اندام استکبار جهانی می اندازد.

حال شما میگوید باید اسلام را کنار بگذاریم ایران را تبلیغ کنیم، یعنی به جایی رسیده اید که خود را بی نیاز از اسلام می بینید ، ظاهرا تنها نتیجه ای که از اسلام گرفته اید این است که باید اسلام را کنار بگذارید و دنبال مکتبی که حتی نام اسلام را هم ندارد بروید آقای مشایی شما در باورهای کور خودتان غرق خواهید شد و برای خودتان خجالت های ابدی خلق میکنید.



» داریوش احمد رضا بهمنیار
»» نظرات دیگران ( نظر)





بازدیدهای امروز: 84  بازدید

بازدیدهای دیروز:193  بازدید

مجموع بازدیدها: 388043  بازدید


» ?پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «